loading...
پایگاه تحقیقاتی بینگ بنگ
مهدی نعمتی بازدید : 545 چهارشنبه 29 آذر 1391 نظرات (0)

خاندان
محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلّی عجلی[1] ملقب به فخرالدین و كنیه‌اش ابوعبدالله است. او در سال 543 هـ . ق. چشم به جهان گشود.
نسبش از طرف مادر، به سه واسطه به شیخ طوسی (ره) می‌رسد. [2] مادر ابن ادریس، دختر شیخ طوسی است و خاله‌اش، همسر شیخ مسعود ورام است كه جدّ مادری سید علی بن طاووس و سید احمد بن طاووس است. [3]
حلّه
...................................................

ابن ادریس حلی
خاندان
محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلّی عجلی[1] ملقب به فخرالدین و كنیه‌اش ابوعبدالله است. او در سال 543 هـ . ق. چشم به جهان گشود.
نسبش از طرف مادر، به سه واسطه به شیخ طوسی (ره) می‌رسد. [2] مادر ابن ادریس، دختر شیخ طوسی است و خاله‌اش، همسر شیخ مسعود ورام است كه جدّ مادری سید علی بن طاووس و سید احمد بن طاووس است. [3]
حلّه
شهر حلّه به دست سیف الدوله، امیر خاندان بنی مزید بنیانگذاری شده است.
این شهر در تقسیمات كشوری عراق، با جمعیتی بیش از 400000 نفر، مركز استان بابل است. این استان از شمال به استان بغداد و از جنوب به استان قادسیه از شرق به استان واسط و از غرب به استان كربلا متصل است. [4]
حوزه علمیه حلّه
حوزه علمیّه حله بعد از سقوط بغداد به دست هولاكوخان تاتار، شكل گرفت. حوزه علمیه بغداد قبل از اشغال بغداد توسط مغول‌ها، فعال‌ترین حوزه علمیه شیعه در آن عصر بود.
زمانی كه بغداد سقوط كرد، مردم حلّه دسته دسته به استقبال سپاه ایشان رفتند و امان خواستند. هولاكوخان به آنها امان داد. بدین صورت، حلّه از حمله مغولها، در امان ماند. طلاب، استادان و فقیهان حوزه علمیه بغداد این فرصت را غنیمت شمردند و به حلّه رفتند و نشاط و تحرك علمی را از بغداد به حلّه منتقل نمودند.
مدرسه فقه حلّه استمرار یافت. در حلّه، فقیهان بزرگی ظهور كردند كه تأثیر عظیمی بر دگرگونی و تحوّل اسلوب‌های فقه و اصول امامیه و نوگرایی در نظام عملی اجتهاد و تنظیم ابواب فقه داشتند. [5]
ادوار فقه تا زمان ابن ادریس
1. عصر تفسیر و تبیین:
این دوره از بعثت حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ شروع و تا غیبت كبری امام زمان ـ علیه السلام ـ در سال 329 هـ . ق. ادامه داشت. شیعیان در این زمان، ‌نیاز به اجتهاد نداشتند و به عقیده آنان قول، فعل، تقریر ائمه ـ علیهم السّلام ـ به منزله قول، فعل و تقریر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود و در حجیت آن هیچ گونه تردیدی وجود نداشت. در این دوره اجتهاد به صورت گسترده وجود نداشت.
فقهای دوره اول:
علی بن ابی رافع وی در ولاء (مولی) پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و از فقهای شیعه و از خواص امام علی ـ علیه السلام ـ بود.
سعید بن مسیب (94 هـ . ق) یكی از فقهای هفتگانه بود.
قاسم بن محمد بن ابی بكر (101 ـ 102 و یا 108 هـ . ق) از فقهای مدینه بود.
ابوخالد كابلی: از ثقات علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ و از یاران آن حضرت بود.
زراره بن اعین شیبانی (150 هـ . ق) اهل كوفه بود.
محمد بن مسلم بن رباح.
ابوبصیر اسدی.
جمیل بن درّاج.
عبدالله بن بُكیر ابن اعین.
یونس بن عبدالرّحمن.
صفوان بن یحیی بَجَلی كوفی.
محمد بن اَبی عُمیر.
كه همه فقهای مزبور دارای آثار فقهی هستند.
2. عصر محدثان
از حدود غیبت كبری (اواسط نیمه قرن چهارم) تا نیمه اول قرن پنجم را شامل می‌شود و اینها در «قم» و «ری» زندگی می‌كردند و حكومت شیعی آل بویه در این زمان شكل گرفت و رو به رشد داشت. و در این دوره كتاب‌های حدیثی شیعه تألیف گردید.
فقهای این عصر:
علی بن ابراهیم قمی: ‌صاحب تفسیر و استاد شیخ كلینی،‌ تصنیفات او: قرب الاسناد‌، الشرایع، كتاب الحیض، تاریخ وفات او معلوم نیست ولی در سال 307 هـ . ق. زنده بوده است.
محمد بن یعقوب بن اسحاق كلینی رازی (329 هـ . ق.) معاصر علی بن حسین بابویه پدر صدوق، صاحب كتاب الكافی.
3. عصر آغاز اجتهاد
حدود آغاز غیبت كبری به وسیله «ابن عقیل عمانی» و «ابن جنید اسكافی» (381 هـ . ق) آغاز و نزدیك یك قرن و نیم دوام داشت و در زمان شیخ مفید و سید مرتضی رونق گرفت و در این دوره علم فقه به صورت اجتهادی در آمد و به وسیله علم اصول گسترش پیدا كرد و برای اولین بار به دست علمای شیعه امامیه، مسائل فقهی از نصوص استخراج و تحقیق و تنقیح شد و فروع آن استنباط گردید و این دوره به دوره اجتهاد نامیده می‌شود.
امتیازات این دوره عبارتند از: اولین بار در فقه شیعه اثر رأی و اجتهاد به خوبی محسوس و فقه شیعه از صورت نقل متون نصوص به صورت فنی درآمد.
در این دوره علم اصول شیعه به طور مستقل نوشته شد. مانند كتاب الذریعه الی اصول الشریعه، تألیف سید مرتضی (463 هـ . ق).
در این دوره مسائل فقهی به صورت تطبیقی باب باب جمع آوری شد.
در این دوره، فقهای بزرگی مانند ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید و سید مرتضی پا به عرصه علم و فقاهت نهادند كه آثارشان هنوز می‌درخشد.
4. عصر كمال و اطلاق اجتهاد:
این دوره امتداد دوره قبل است. امتیازات این دوره: اجتهاد به كمال خود رسید.
در این دوره آرای شیعه در كنار آرای اهل سنت قرار گرفت و جلسات منازعه بین دانشمندان شیعه و اهل سنت تشكیل شد. كتاب خلاف تألیف شیخ طوسی در همین زمینه تألیف شد. در این دوره شیعه تمسك به اجماع را پذیرفت.
5. عصر تقلید:
حدود یك قرن علما غالباً در احكام اسلام نظری از خود ابراز نمی‌كردند و این به چند دلیل بود:
الف. به علت درك عظمت علمی شیخ طوسی و اعتماد به آرای وی بوده است.
ب. شاید به علت احساس عجز در مقابل استحكام مبانی شیخ طوسی و قوت استنباط وی.
ج. به علت تلقی اهانت به مقام شیخ بوده است.
در این دوره كتاب فقهی و اصولی مهمی تألیف نشده است و این دوره دوره ركود علمی فقه شیعه بود. [6]
شجاعت علمی ابن ادریس در شكستن سنت تقلید از آرای شیخ طوسی، تحرك بخشیدن به فقه امامیه و خارج كردن آن از ركود و جمود و تشویق ابتكار و اندیشه آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا صد سال پس از درگذشت شیخ طوسی، همه مسند نشینان فقاهت شیعه خوشه چینان آرای شیخ و در حقیقت، فقط منعكس كنندگان نظرات او بودند؛ تا جایی كه می‌توان گفت: باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی، ابن ادریس پای از دائره تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهارنظر پرداخت. وی گاه در نقد آرای شیخ طوسی بسیار سرسختی به خرج ‌داد و شیخ را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به تبعیت و پیروی از امام شافعی متهم كرد و گاه لحنش بسیار تند می‌شد، امّا به هر حال احترام به شیخ را فرو نمی‌نهاد و با عبارتی چون «الشیخ السعید الصدوق ...» از او یاد می‌كرد.»[7]
امتیازات این دوره
الف. در این دوره، اجتهاد كه از كالبد جامعه دانشمندان شیعه رخت بربسته بود، بار دیگر بازگشت و به تدریج تكامل یافت.
ب. در این دوره نظم بیشتری برای كتاب‌های فقهی به وجود آمد.
ج. در این دوره به دلیل میدان گسترده فعالیت علمی، دانشمندان بزرگ و پرتلاشی ظاهر شدند كه میزان كار برخی از آنان واقعاً فوق العاده و تحسین انگیز است.
د. تحقیقات فقهی در این عصر دقیق‌تر و عمیق‌تر و پردامنه‌تر شد. [8]
6. عصر نهضت مجدد مجتهدان:
تحمل وضع موجود در دوره قبل برای برخی از علماء كه دارای نیروی قوی استنباط و اندیشه عمیق فقهی بودند، قابل تحمل نبود.
ابن اردیس حلی پیشتاز جریان احیای مجدد اجتهاد و محو آثار تقلید بود. كتاب سرائر او كه یكی از مهمترین منابع فقهی شیعه است، بهترین نمودار این پدیده است. [9]
استادان
ابن ادریس نزد فقیهان و دانشمندان بزرگ اسلامی به تحصیل پرداخت و به درجه بالایی از فقاهت و كمال رسید. استادان او عبارتند از:
1. ابوالمكارم حمزه بن علی بن زهره‌حسینی، ‌معروف به سید ابوالمكارم ابن زُهره (متوفا: 585 هـ . ق.) از فقیهان و متكلمان مشهور قرن ششم است كه نسبش با 8 واسطه به امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ می‌رسد. او یكی از بزرگترین دانشمندان شهر تاریخی و شیعه نشین حلب است. [10]
2. محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی (متوفا: 588 هـ . ق) از بزرگترین دانشمندان شیعه در نیمه دوم سده ششم هجری است. معروف‌ترین اثر او «مناقب آل ابیطالب» می‌باشد. آرامگاه وی در شهر حلب زیارتگاه مردم است. [11]
3. عبدالله بن جعفر دوریستی:‌ از شاگردان شیخ مفید، سید مرتضی و سید رضی است و از آنها نقل روایت می‌كند. ابن ادریس و شاذان بن جبرئیل از وی نقل روایت می‌كنند. كفایه در عبادات، یوم و لیله و كتاب اعتقادات از آثار اوست.[12]
4. شیخ ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی و از فقیهان قرن پنجم و ششم هجری است. وی علاوه بر فقه، در علم رجال و شناخت اخبار و راویان حدیث نیز مهارت داشت. شرح النهایه، الامالی، المرشد الی سبیل المتعبد از آثار اوست. [13]
5. عماد الدین محمد بن القاسم طبری از شیخ ابوعلی بن شیخ الطائفه و قطب راوندی روایت می‌كند. بشاره المصطفی لشیعه المرتضی اثر او است. [14]
6. حسین بن هبه الله بن رطبه سوراوی از ابن ادریس روایت می‌كند. [15]
7. شیخ عربی بن مسافر عبادی حلی. [16]
8. شیخ الیاس بن ابراهیم حائری از شیخ ابوعلی طوسی نقل روایت می‌كند. [17]
9. راشد بن ابراهیم بحرانی. [18]
10. سید عزالدین شرفشاه بن محمد افطسی. [19]
11. ابوالحسن علی بن ابراهیم علوی. [20]
12. سید نظام الشرف ابن عریضی. [21]
شاگردان و راویان
1. نجیب الدین محمد بن نما (متوفا: 645 هـ . ق) از فرزانگان و دانشوران نامی شهر حله است. او مدرسه‌ای كنار مقام منسوب به صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ در حله تأسیس كرد. وی در محلّه جباویین حله مدفون گردید. شیعیان آن دیار به زیارت بارگاهش می‌روند. [22]
ابن نما در 80 سالگی بدرود حیات گفت. كتاب «مثیر الاحزان» و «شرح الثار فی احوال المختار» راجع به انتقام از كشندگان حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ از تألیفات اوست. [23]
2. سید فخار موسوی (متوفا: 630 هـ . ق) از فقیهان شهر تاریخی حله است. او وارث اندوخته‌های علمی ابن ادریس است. [24]
كتاب معروف او، «الحجه الذاهب الی تكفیر ابی طالب» درباره ایمان ابی طالب، پدر امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ است.
3. محیی الدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره.
4. علی بن یحیی خیاط.
5. احمد ابن مسعود اسدی.
6. علی بن ابراهیم علوی عریضی.
7. شیخ جعفر بن نما.
8. حسن بن یحیی بن سعید حلّی. [25]
وی پدر محقق ابوالقاسم جعفر است و پسر عموی محقق حلّی و نوه دختری ابن ادریس حلّی می‌باشد و محقق حلی از او روایت می‌كند. [26]
وی از پرهیزكارترین و زاهدترین علمای زمان خود بود. او از مشایخ روایتی علّامه حلی است. و ازمحقق حلی،‌سید محی الدین محمد بن عبدالله بن زهره و نجیب الدین محمد بن نما روایت می‌كند. [27]
آثار
1. السرائر الحاوی فتحریر الفتاوی
این كتاب مهم‌ترین كتاب ابن ادریس است كه ارزش واعتبار آن پس از قرن‌ها، هنوز به قوت خود باقی است سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد؛ زیرا آخرین باب آن (باب النوادر) شامل گزیده‌ای از كتاب‌های مَشیخه و رُوات است.
ابن ادریس بین سال‌های 587 ـ 588 هـ . ق مشغول تألیف این كتاب بوده است.[28]
امتیازات كتاب سرائر عبارتند از:
الف) اشتمال بر ابواب فقه.
ب) ابداع و ابتكار در دسته‌بندی مباحث و ترتیب آنها.
ج) دور بودن از ایجاز مُخلّ و اطناب مُملّ.
د) شیوه نگارش جالب و روان. [29]
یكی از عواملی كه باعث شد ابن ادریس این كتاب را به رشته تحریر درآورد، شكستن جو تقلیدی بود كه از زمان شیخ طوسی به وجود آمده بود. عظمت علمی شیخ طوسی سبب شد حوزه علمیه شیعه یك قرن به تقلید از آرای شیخ طوسی بپردازد. در چنین شرایطی، ابن ادریس به نقد فتواهای شیخ طوسی پرداخت و به نوآوری در فقه همت گماشت.
2. «مختصر التبیان من تفسیر القرآن و النكت المستخرجه من كتاب التبیان»: این كتاب را در سال 582 هـ . ق. نوشته و نسخه‌های زیادی از آن موجود است این كتاب در سال 1409 هـ . ق از سوی كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، در دو جلد چاپ و منتشر شد. و شامل تفسیر قرآن از سوره بقره تا سوره زلزال است.[30]
3. التعلیقات علی التبیان: این كتاب حاشیه بر «تبیان» شیخ طوسی است.
4. رساله‌ای در معنی ناصب: ‌خطی است.
5. مناسك: خطی است.
6. رساله‌ای در تكلیف: خطی است.
7. رساله‌ای در مضایقه و مواسعه در فقه: خطی است.
8. اجوبه المسائل:[31] خطی است.
شیوه طرح مباحث فقهی
1. وی در كتاب سرائر، ضمن مطرح كردن مباحث فقهی، نظر اجتهادی خود و دیگران را مطرح و به نظرات مجتهدان دیگر مذاهب اسلامی نیز اشاره می‌كند و مورد بررسی قرار می‌دهد.
2. ابن ادریس مسئله‌ای را كه مطرح می‌كند، ‌ابعاد مختلف آن را به گونه‌ای كامل مورد بررسی قرار می‌دهد و برای اثبات نظریه خود، به ادله اجتهادی مانند كتاب، سنت متواتر، اجماع و ادله فقاهتی مانند اصول عملی و قاعده احتیاط، ‌تمسك می‌كند.
3. ابن ادریس سعی می‌كند مسائل را مختصر و به طور دسته بندی و گویا مطرح كند.
4. روش ابن ادریس در تنظیم برخی عناوین فقه اجتهادی همانند روش عالمان ماقبل خود بوده است. [32]
پیروان مكتب فقهیِ ابن ادریس
فقیهانی كه از روش فقهی ابن ادریس پیروی می‌كردند، عبارتند از:
1. ابوالقاسم جعفر بن حسن، معروف به محقق حلی.
2. یحیی بن سعید هذلی (متوفا: 690 هـ . ق).
3. ابومنصور جمال الدین حسن بن سعید بن سدید الدین یوسف بن علی بن طالب حلّی. (متوفا: 726 هـ . ق)
4. جمامل الدین مقداد بن عبدالله سیوری (متوفا: 726 هـ . ق)
5. زین الدین جباعی عاملی، (معروف به شهید ثانی) (متوفا: 966 هـ . ق).
6. ابومنصور جمال الدین حسن بن زین الدین، ‌فرزند شهید ثانی (متوفا: 1011 هـ . ق)
7. شیخ بهایی (متوفا: 1031 هـ . ق)
8. علامه عبدالله بن محمد بُشروی خراسانی، معروف به فاضل تونی (متوفا: 1071 هـ . ق)
9. علامه سید جمال الدین، فرزند سید حسین خوانساری (متوفا: 1125 هـ . ق).[33]
از نگاه دیگران
اظهار نظرهای مختلفی درباره ابن ادریس وجود دارد؛ عده‌ای وی را به خاطر نپذیرفتن خبر واحد و مخالفت با آرای شیخ طوسی، مورد سرزنش قرار داده‌اند و عده‌ای دیگراو را به خاطر این شهامت كه اجتهاد را دوباره احیا كرد، مورد ستایش قرار داده‌اند، در ذیل، چند نمونه از سخنان بزرگان را متذكر می‌شویم:
قاضی نور الله شوشتری:
«در اشتغال فهم و بلند پروازی، از فخر الدین رازی پیش و درعلم فقه و نكته طرازی (پردازی) از محمد بن ادریس شافعی در پیش است. كتاب سرائر كه از جمله مصنفات شریفه اوست، در دقت فهم و كثرت او، دلیلی ظاهر و برهانی باهر است و او را بر تصانیف شیخ اجل ابوجعفر طوسی، ابحاث بسیار است و در اكثر مسایل فقهی او را خلافی یا اعتراضی و یا استدراكی هست.»[34]
محدث نوری:
«ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادریس عجلی حلّی عالم بزرگوار و معروفی است كه بزرگان فقها در اجازه‌های خود به عظمت مقام علمی، فهم و دقت او اعتراف كرده‌اند و او را ستوده‌اند.»[35]
شیخ یوسف بحرانی:
«شیخ فقیه و اصولی خالص و مجتهدی صرف و او اولین فردی بود كه باب طعن[36] بر شیخ طوسی را گشود. [37]
آیت الله شهید سید محمد باقر صدر:
«در نگاهی گذرا این مقارنه و تطبیق دست یازیده و یادآوری كرده‌اند كه سرائر ابن ادریس در بكارگیری قواعد اصولی و تكیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری قواعد اصول و تكیه بر مبانی استنباط و نیز بهره گیری از استدلال و توسّع در احتجاج، بر مبسوط شیخ الطائفه برتری دارد.»[38]
شهید مرتضی مطهری:
«ابن ادریس حلی از فحول علمای شیعه است ... و به حریت فكر معروف است. صولت و هیبت جدّش، شیخ طوسی را شكست و به علما و فقهاء تا حد اهانت، انتقاد می‌كرد.»[39]
شهید مرتضی مطهری شجاعت ابن ادریس در نقد آرای شیخ طوسی را می‌ستاید و می‌فرماید:
«ابن ادریس با این عمل خود اولاً ثابت كرد كه از ضمیری آگاه برخوردار است و نیاز عصر خویش را درك می‌كند. ثانیاً ثابت كرد كه از موهبت شجاعت عقلی و ادبی بهره‌مند است او از كسانی نیست كه فقط نیاز را احساس كند، ولی جرأت اقدام را نداشته باشد. با جرأت و جسارتی كم نظیر این گام خطیر را برمی‌دارد.»[40]
نویسنده تذكره العلماء:
«این بزرگوار در بیست و پنج سالگی به درجه اجتهاد رسید و صحیفه كامله سجادیه را روایت می‌كند.»[41]
ابن فوطی، دانشمند مشهور سنی در كتاب «تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب» از ابن ادریس این گونه یاد می‌كند:
«فخر الدین ابو عبدالله محمد بن ادریس بن محمد عجلی حلّی، فقیه شیعه از فضلاء و فقهای شیعه و دانایان اصول شریعت است.»[42]
ابن حجر عسقلانی، عالم شهیر سنّی در كتاب «تاریخ اسلام» خود این گونه از ابن ادریس یاد می‌كند:
«محمد بن ادریس عجلی حلّی فقیه شیعه و دانشمند بزرگ آنان است. او راست تصانیفی در فقه امامیه، شیعه در زمان وی دانشمندی چون او را نداشتند.»[43]
عبدالرحمن صفدی، دانشمند سنّی در كتاب «الوافی بالوفیات» می‌گوید:
«وی را در فقه عدیم النظیر دانسته.»[44]
وفات
ابن ادریس در سال 598 هـ . ق در شهر حله به جهان باقی شتافت. مرقدش در حله، در سال 1381 هـ . ق تعمیر و تجدید بنا شد. اكنون آرامگاهش زیارتگاه شیعیان آن دیار است. قبرش در جنوب باغچه جبل، از مكان‌های مقدس است. حاج حسن مرجان، این آرامگاه را تعمیر كرده است. در اطراف آن، مسجد و ساختمان بزرگ ساخته شده است. در داخل این ساختمان، آیت الله العظمی حكیم كتابخانه‌ای تأسیس كرده است. كتابخانه‌ای نیز به نام ابن ادریس در همین ساختمان موجود است. حسینیه‌ای نیز به نام ابن ادریس در شهر حله وجود دارد. [45]
ابن ادریس روز جمعه هجدهم شوال سال 598 هـ . ق. در 55 سالگی از دنیا رفت.[46]

[1] . نسبت ابن ادریس به عجل بن لجیم حیّ بن بكر بن وائل بن ربیعه می‌رسد. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 569.
[2] . معارف و معاریف، مصطفی حسینی دشتی، ج 1.
[3] . فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، شیخ عباس قمی، ص 385.
[4] . سیمای حله، محمد حسن امانی، ص 14.
[5] . تاریخ فقه شیعه، محمد مهدی الآصفی، ترجمه عبدالرضا محمد حسین زاده، ص 93 ـ 94.
[6] . تاریخ فقه و فقها، ابوالقاسم گرجی، ص 113 ـ 222.
[7] . دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 719.
[8] . تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص 113 ـ 222.
[9] . تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص 113 ـ 222.
[10] . مفاخر اسلام، علی دوانی، ج 3، ص 418 و سیمای حله، ص 26.
[11] . تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی.
[12] . الكنی و الالقاب، ج 2، ص 233.
[13] . علمای بزرگ شیعه از كلینی تا خمینی، ص 30.
[14] . الكنی و الالقاب، ج 2، ص 442
[15] . فوائد الرضویه، ص 125؛ طبقات اعلام الشیعه، ج 2، ص 125.
[16] . الامل الآمل، ج 2، ص 169؛ فوائد الرضویه، ص 262.
[17] . فوائد الرضویه، ص 54.
[18] . دائره المعارف بزرگ اسلامی،‌ج 2، ص 719.
[19] . همان.
[20] . همان
[21] . همان.
[22] . سیمای حله، ص 99.
[23] . مفاخر اسلام، ج 4، ص 55؛ فوائد الرضویه، ص 81.
[24] . سیمای حله، ص 79؛ مفاخر اسلام، ج 4، ص 40.
[25] . ادوار اجتهاد، ص 285؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 719؛ تاریخ فقه و فقهاء، ص 222.
[26] . فوائد الرضویه، ص 125.
[27] . طبقات مفسران شیعه، ج 2، ص 234.
[28] . دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 720.
[29] . ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، محمد ابراهیم جناتی،‌ص 284.
[30] . طبقات مفسران شیعه، عقیقی بخشایشی، ج 2، ص 185.
[31] . الامل الآمل، ج 2،‌ص 244.
[32] . ادوار اجتهاد، ص 274 ـ 275.
[33] . ادوار اجتهاد، ص 278 ـ 281.
[34] . مجالس المؤمنین، قاضی نور الله شوشتری،‌ص 569.
[35] . فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص 109.
[36] . منظور از طعن، عبارت است از انتقاد سخت و تندی كه ابن ادریس نسبت به شیخ طوسی بیان داشته است.
[37] . لؤلؤه البحرین فی الاجازات و تراجم رجال الحدیث، شیخ یوسف بحرانی، ص 276.
[38] . آینه پژوهش، سال اول، شماره 4، ص 24.
[39] . آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ج 3، ص 85.
[40] . آینه پژوهش، سال اول، شماره 4، ص 24.
[41] . تذكره العلماء، محمد بن سلیمان، ص 227.
[42] . مفاخر اسلام، ج 4، ص 19.
[43] . همان، ص 19.
[44] . دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 719.
[45] . امل الآمل، ج 2، ص 243؛ مراقد المعارف، ج 1، ص 52؛ تاریخ الحله، ج 2، ‌ص 55؛ كتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ص 30.
[46] . نامه دانشوران، ج 1،‌ص 246؛ ریحانه‌ الادب،‌ ص 378.

 

منبع : اندیشه قم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    امتیاز شما به این وبلاگ چند است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 444
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 221
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 698
  • باردید دیروز : 109
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 807
  • بازدید ماه : 1,115
  • بازدید سال : 21,023
  • بازدید کلی : 842,111