loading...
پایگاه تحقیقاتی بینگ بنگ
مهدی نعمتی بازدید : 545 پنجشنبه 23 آذر 1391 نظرات (0)

 

زیارت عاشورا از فضیلت بالایی برخوردار است و جز یکی از برترین ادعیه می باشد که به خواندن آن سفارش متعددی شده است :

شیخ طوسى در كتاب مصباح المجتهد از ((محمد بن اسماعیل بن یزبع )) و او از ((صالح بن عقبه )) و او از پدرش و او از حضرت باقر (ع ) روایت میكند كه فرمود: هر كس حسین بن على (ع ) را در روز عاشورا - دهم محرم - زیارت كند و نزد قبر آنحضرت گریان شود روز قیامت خداوند را با ثواب دوهزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد ملاقات كند، آنهم ثواب حج و عمره و جهادى كه در خدمت رسول اكرم و ائمه طاهرین علیهم السلام ...................

زیارت عاشورا از فضیلت بالایی برخوردار است و جز یکی از برترین ادعیه می باشد که به خواندن آن سفارش متعددی شده است :

شیخ طوسى در كتاب مصباح المجتهد از ((محمد بن اسماعیل بن یزبع )) و او از ((صالح بن عقبه )) و او از پدرش و او از حضرت باقر (ع ) روایت میكند كه فرمود: هر كس حسین بن على (ع ) را در روز عاشورا - دهم محرم - زیارت كند و نزد قبر آنحضرت گریان شود روز قیامت خداوند را با ثواب دوهزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد ملاقات كند، آنهم ثواب حج و عمره و جهادى كه در خدمت رسول اكرم و ائمه طاهرین علیهم السلام بوده باشد.
راوى میگوید: عرض كردم فدایت شوم براى كسى كه در شهر یا كشور دیگریست و نمى تواند در آنروز خود را به قبر آنحضرت برساند چه ثوابى خواهد بود؟

بقیه متن در ادامه مطلب

حضرت فرمودند: اگر چنین باشد بصحرا یا بالاى بام خانه خود رود و با سلام اشاره به سوى قبر آنحضرت كرده بر لعن قاتلان آنحضرت جدیت كند، و بعد دو ركعت نماز بخواند و اینكار را هنگام برآمدن روز قبل از ظهر انجام دهد، آنگاه هم خودش در مصیبت آنحضرت گریه كند و هم اگر ترسى نداشته باشد امر كند تا خانواده او نیز بر آنحضرت گریه كنند و در خانه اش مجلس ‍ مصیبتى برپا كرده و مصیبت حضرت سیدالشهداء را به یكدیگر تعزیت گویند. من ضامن میشوم كسى كه این عمل را انجام دهد خداوند تمام آن ثوابها را به او عنایت فرماید.
راوى عرض كرد چگونه یكدیگر را تعزیت بگوئیم ؟ فرمود بگوئید:
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاكم من الطالبین تباره مع ولیه الاءمام المهدى من ال محمد علیهم السلام .
یعنى خداوند اجر ما را به سوگوارى بر حسین علیه السلام بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولى خود امام مهدى آل محمد علیهم السلام قرار دهد.
آنگاه حضرت فرمودند: اگر میتوانى آنروز از خانه بیرون مرو كه روز نحسى است و حاجت مؤ من برآورده نمى شود و اگر هم برآورده شود میمون و مبارك نخواهد بود.
هیچیك از شما در آنروز چیزى در منزل ذخیره نكند كه اگر چنین كرد بركت نخواهد داشت اگر كسى این دستور را عمل كند ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد با رسول خدا صلى الله علیه و آله را براى او خواهد نوشت و اجر و ثواب هر نبى و رسول و وصى و صدیق و شهیدى كه از ابتداى خلقت دنیا تاكنون در راه خدا مرده یا شهید شده است خواهد داشت .
روایت دوم
صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة نقل میكنند كه علقمة بن محمد ((الخضرمى )) گفت : به امام باقر (ع ) عرض كردم دعایى بمن تعلیم فرمائید كه اگر از نزدیك زیارت كردم بخوانم و دعایى كه اگر از دور اشاره به سلام كردم بخوانم .
حضرت فرمودند: اى علقمه هر گاه تو اشاره بسلام نمودى و دو ركعت نماز را خواندى هنگام اشاره به آنحضرت بعد از تكبیر این قول - زیارت عاشورا- را بگو پس اگر تو این زیارت را خواندى دعا كرده اى بآنچه كه ملائكه زائر حسین دعا میكنند و خداوند صد هزار هزار درجه براى تو مینویسد و مانند كسى هستى كه با امام حسین علیه السلام شهید شده و در درجات آنها شركت كرده باشد و براى تو ثواب زیارت هر پیغمبر و رسول و هر زائرى كه امام حسین علیه السلام را زیارت كرده نوشته شود.
بعد از نقل زیارت علقمه میگوید: امام باقر علیه السلام بمن فرمودند اگر بتوانى هر روز در خانه خود این زیارت را بخوانى تمام این ثوابها براى تو خواهد بود.
روایت سوم
شیخ در مصباح از ((محمد بن خالد طیالسى )) و او از ((سیف بن عمیره )) نقل میكند كه گفت پس از آنكه امام صادق علیه السلام از حیره به مدینه تشریف بردند با ((صفوان بن مهران )) و جمعى دیگر از اصحاب به نجف اشرف رفتیم . پس از آنكه زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام فارغ شدیم صفوان خود را بطرف قبر حضرت سیدالشهداء نمود و بما گفت از اینمكان آنحضرت را زیارت كنید كه من در خدمت امام صادق علیه السلام بودم كه از اینمكان آنحضرت را زیارت نمود.
آنگاه شروع بخواندن زیارت عاشورا كرد و بعد از نماز زیارت دعاى علقمه را كه پس از زیارت عاشورا میخوانند، خواند.
((سیف بن عمیره )) میگوید به ((صفوان )) گفتم وقتى ((علقمة بن محمد)) زیارت عاشورا را براى ما نقل كرد این دعا را نگفت .
صفوان گفت در خدمت امام صادق علیه السلام باینمكان آمدیم چون آنحضرت زیارت عاشورا خواندند پس از خواندن دو ركعت نماز این دعا را هم خواندند. آنگاه حضرت بمن فرمودند: اى صفوان مواظب این زیارت و دعا باش و اینها را بخوان كه من ضامن میشوم هر كس این زیارت و دعا را چه از دور و چه از نزدیك بخواند زیارتش مقبول شود و سعیش مشكور گردد و سلامش ‍ بآنحضرت برسد و حاجت او از طرف خداوند برآورده شود و به هر مرتبه اى كه بخواهد برسد. او را نومید برنگردانند. این صفوان من این زیارت را با این ضمان از پدرم یافتم و پدرم از پدرش على بن الحسین علیه السلام با همین ضمان و او از امام حسین (ع ) با همین ضمان از برادرش امام حسن علیه السلام با همین ضمان و امام حسن علیه السلام از پدرش امیرالمؤ منین علیه السلام با همین ضمان و امیرالمؤ منین از رسول خدا صلى الله علیه و آله با همین ضمان و رسول خدا (ص ) از جبرئیل با همین ضمان و جبرئیل این زیارت را با همین ضمان از خداى عز و جل یافت و خداى عز و جل بذات خود قسم خورده است كه هر كس حسین علیه السلام را با این زیارت از دور یا از نزدیك زیارت كرده و با این دعا، دعا كند، زیارت او را قبول میكنم و خواهش او را هر قدر كه باشد مى پذیرم و سؤ الش را عطا مى كنم ، پس ناامید از طرف من بر نمیگردد بلكه مسرور و خوشحال ، با حاجت روا شده و فوز بهشت و آزادى از آتش بر میگردد و شفاعت او را درباره هر كس غیر از دشمن اهلبیت قبول مى كنم .
حقتعالى بذات خود قسم خورده و ما را گواه بر آن گرفته چنانكه ملائكه ملكوتش بر آن گواهند و جبرئیل گفت یا رسول الله خداوند مرا بسوى تو فرستاد سرور و بشارت بر تو و سرور و بشارت بر على و فاطمه و حسن و حسین و ائمه خاندان تو باد تا روز قیامت . پس ‍ اى محمد سرور تو و سرور على و فاطمه و حسن و حسین و امت و شیعه تو تا روز قیامت پاینده باد.
آنگاه صفوان گفت كه حضرت صادق علیه السلام بمن فرمودند: هر وقت حاجتى برایت پیش آمد در هر مكانى كه هستى زیارت این دعا را بخوان و حاجت خود را از خداوند بخواه كه برآورده مى شود و خداوند و رسول او خلف وعده نمى كنند.
((محمد بن اسماعیل )) كه شیخ طوسى زیارت عاشورا را از او نقل میكند از صلحاى طایفه امامیه و از ثقات ایشانست . بسیار جلیل القدر و از اصحاب حضرت رضا علیه السلام بوده و زمان حضرت جوادالائمه را نیز درك نموده است . او و احمد بن حمزة بزیع ، در عداد و زراء بودند.
ثقة جلیل القدر ((على بن نعمان )) كه از اصحاب برجسته حضرت رضا علیه السلام است وصیت كرد كه كتابهایش را به ((محمد بن اسماعیل بزیع )) بدهند و حضرت جواد علیه السلام كفنى براى این محمد فرستادند و محمد در ((فید)) كه اسم منزلى در راه مكه است ، از دنیا رفت .
و از جمله چیزهایى كه دلالت بر جلالت ((محمد بن اسماعیل بزیع )) و اختصاصش رضا علیه السلام دارد اینست كه سید مرتضى والد سید بحرالعلوم طباطبایى در شب ولادت سید بحرالعلوم خواب دید كه حضرت رضا علیه السلام ((محمد بن اسماعیل )) را با شمعى فرستادند و محمد آن شمع را بر بام خانه والد بحرالعلوم روشن كرد و روشنایى آن بقدرى بلند شد كه انتهاى آن بچشم نمیآمد.
شكى نیست كه آن شمع علامه بحرالعلوم بود كه دنیا را به علم و عمل خود روشن نمود. در جلالت قدر او همین كه شیخ جعفر كاشف الغطاء رضوان الله علیه با آن فقاهت و ریاست و جلالت ، خاك نعلین او را به حنك عمامه خود پاك كند.
ملاقات سید بحرالعلوم با امام زمان به تواتر رسیده و مكرر كرامات با هراتى از ایشان ثقل شده است .
شیخ صاحب جواهر درباره ایشان میفرماید: صاحب الكرامات الباهرة و المعجزات القاهرة . در هر صورت ((محمد بن اسماعیل )) مرد ثقه اى بود و كتاب حجى نوشته كه گویا از همان كتاب روایت میكند.
((صالح بن عقبه )) راوى دوم سند زیارت است كه محمد بن اسماعیل از او نقل میكند. علماى رجال صالح را شخص ثقه اى دانسته روایات او را قبول دارند. كتابى نوشته بود كه محمد بن اسماعیل از آن كتاب نقل میكند.
((بخاشى )) در رجال خود او را مدح نموده و شیخ در ((الفهرست )) او را ذكر كرده و میفرماید:
له كتاب و این نیز شهادت بر مذهب او دارد و زیر شیخ ملتزم بذكر علماى امامیه است مگر آنجا كه تصریح به خلاف كند.
تنها قدحى كه در مورد او شده از طرف ((علامه )) است كه فرموده : كذاب غال لایلتفت الیه ((مجلس اول )) استاد كل ((وحید بهبهانى )) فرموده اند كه این قدح از ((ابن غضائرى )) است زیرا این شخص غالب روات را غالى میداند و نسبت غلو به آنها میدهد و این بجهت روایاتى است كه در مدح اهلبیت نقل میكنند در زمان ما هم چنین است كه اگر كسى روایات مدح اهلبیت را كه متضمن مقام بلند آنانست نقل كند او را مذمت میكنند و میگویند این اخبار ضعیف است و لذا بسیارى از بى علمان هنوز زیر بار زیارت جامعه نمیروند چون مطالب آنرا نمى توانند درك كنند.
اى مگس عرصه سسیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود میبرى و زحمت ما میدارى
پدر ((صالح بن عقبه )) راوى سوم حدیث است . نام او ((قیس )) و از اصحاب حضرت صادق علیه السلام بوده است .
شیخ مفید و ((ابن شهر آشوب )) كلیه اصحاب امام صادق علیه السلام را توثیق كرده اند میدانیم حضرت چهار هزار شاگرد داشته اند كه شرح حال آنها و مجلس درس حضرت مفصلست به محل خودش رجوع شود، بنابراین سند صحیح است و جاى بحث نیست مطلب مهم اینست كه شیخ طوسى چگونه از محمد بن اسماعیل روایت كرده ممكن است كتاب حج محمد بن اسماعیل نزد شیخ بوده و از كتاب او نقل كرده است و یا آنكه طریق شیخ به تصریح علامه و دیگران به محمد بن اسماعیل صحیح است بلكه حاجت به تاءمل هم ندارد چه شیخ از مفید نقل میكند و مفید از صدوق از پدرش و او از احمد بن محمد بن عیسى و او از محمد بن اسماعیل كه همه این طبقه از اكابر مشایخ امامیه میباشند.
سند روایت سوم
((محمد بن خالد طیالسى )) امامى مذهب است و جمعى از ثقاب و بزرگان از او روایت نموده اند در كوفه ساكن و از اصحاب موسى بن جعفر علیه السلام بوده است در سن نود و هفت سالگى از دنیا رفته و كتاب نوادرى از براى او بوده است كه روات از این كتاب نقل كرده اند.
((سیف بن عمیرة كوفى )) كه ((محمد بن خالد)) از او روایت میكند، این سیف هم از ثقات و از اصحاب امام صادق و موسى بن جعفر علیهماالسلام بوده است . بخاشى و شیخ او را ثقه دانسته اند.
كتابى داشته كه جماعتى از روات از آن كتاب حدیث نقل كرده اند.
((ابن شهر آشوب )) او را واقفى (1) دانسته و معذلك توثیق او را هم نموده است . زیرا بسیارى از روات واقفى مذهب بودند ولى علماء علم رجال روایات آنها را قبول نموده اند.
چنانكه اخبار سایر فرق شیعه را نیز قبول كرده اند تا مادامى كه مبانى دیگر ما مخالفتى نداشته باشد.
پس بنابر اینكه ((سیف بن عمیرة )) ناقل زیارت عاشورا از واقفیه باشد روایت او قبول است آنهم در باب زیارات كه مخالفتى با مبانى دینى ندارد.
گذشته از همه اینها اگر این سیف بن عمیرة را هم قبول نكنیم از طریق دیگر و سند محكمترى زیارت عاشورا بما رسیده كه شرح آن را خواهیم داد.
((صفوان بن مهران اسدى كوفى )) كه سیف بن عمیرة ازو نقل میكند، مكنى به ((ابومحمد)) و بسیار ثقه و جلیل القدر بوده است . از اصحاب امام صادق علیه السلام بود از آنحضرت روایت میكند چنانكه دعاى علقمه را از آنحضرت نقل كرده است .
ایمان و اعتقاد خود را درباره ائمه علیهم السلام به امام صادق علیهم السلام عرضه داشت و حضرت هم به او فرمودند: رحمك الله
صفوان همان كسى است كه شتران زیادى داشت و به جهت سفر حج به هارون الرشید كرایه داد. چون خدمت حضرت موسى بن جعفر علیه السلام رسید آنجناب فرمود:
اى صفوان هر چیزى از تو نیكو و جمیل است مگر یك چیز كه آن كرایه دادن شتر به هارون است .
عرض كرد من براى سفر لهو و لعب و معصیت كرایه نداده ام بلكه براى راه مكه بوده است و خودم نیز كارگزار نیستم بلكه امر در دست غلامان من است .
خضرت فرمودند: كرایه از ایشان طلب ندارى ؟ گفت چرا. فرمودند دوست ندارى زنده باشند تا كرایه تو را بدهند؟ گفت چرا. حضرت فرمودند: كسى كه بقاى ایشانرا دوست داشته باشد از ایشانست و كسى كه از ایشان باشد با ایشان وارد آتش ‍ مى شود.
صفوان بعلت فرمایش امام تمام شتران خود را فروخت ، هارون چون از فروش شتران مطلع شد به صفوان گفت : بخدا قسم اگر براى حسن صحبت تو نبود هر آینه تو را مى كشتم .
این صفوان زیارت روز اربعین امام حسین علیه السلام و دعاى علقمه عاشورا و زیارت وارث را از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده است . مكرر حضرت صادق (ع ) را از مدینه بكوفه برده و با آن حضرت به زیارت قبر امیرالمؤ منین علیه السلام نایل گشته است ، لذا بر قبر آنحضرت خوب مطلع بوده و كرارا بزیارت میرفته و نمازهاى خود را نزد قبر آنحضرت میخوانده است .
فرع : فقهاء فرموده اند اگر كسى كارى براى ظالم بكند آن كار حرام نیست و مزد آن هم حرام نمیباشد گرچه هم كار و هم مزد آن مكروه است .
در صورتیكه فرمایش امام به صفوان اینست كه شتران خود را به هارون كرایه مده تا در سفر حج از آنها استفاده كند. و نیز مرد دیگرى خدمت امام صادق علیه السلام آمده عرض كرد: گاهى روزى یكى از شیعیان شما تنگ میشود و امر دنیا برایش شدت پیدا میكند بنى امیه او را دعوت میكنند كه نهرى بكند یا باغى اصلاح كند شما در این مورد چه میفرمائید؟
حضرت فرمودند: من كه دوست ندارم گره اى براى آنان بزنم یا سر مشكى را به جهت آنان ببندم اگر چه براى این عمل جزیى - آنچه بین مشرق و مغرب عالمست بمن بدهند. در روایت دیگرى حضرت صادق علیه السلام به یونس بن یعقوب فرمودند: در ساختمان مسجد هم به آنها كمك نكنید.
سؤ ال : این روایات با فرعى كه از فقها نقل شده چگونه سازش دارد؟
جواب : چون ائمه ما علیهم السلام در زمان خلفا بنى امیه و بنى عباس میزیستند و حق آنها توسط این خلفاء غضب شده بود لذا فرمودند شتر بآنها كرایه ندهید، برایشان مسجد نسازید و باغ و نهر آنها را اصلاح نكنید زیرا هر چه آنها قوى تر میشدند ائمه علیهم السلام بوده است كه خلفاء ظلم و جور حق آنان را غصب مینمودند و لذا در روایت قبل حضرت فرمودند دوست ندارم گره اى براى آنان بزنم این لفظ دوست نداشتن دلالت بر حرمت ندارد آنهم در همه زمانها.
مردى از كتاب و نویسندگان بنى امیه كه مال و ثروتى از دستگاه آنان بدست آورده بود خدمت امام صادق علیه السلام رسید و جریان مال و كار خود را خدمت حضرت عرض كرد.
حضرت فرمودند: اگر بنى امیه كسى را پیدا نمیكردند كه بروات و حواله جات و مالیات و دفاتر آنها را بنویسید و غنایم را جمع آورى كند و در جنگها اعانت آنها را نماید و در نماز به آنها اقتدا كند هر آینه حق ما را غضب
نمیكردند.(2)
چراغى را كه ایزد برفروزد
هر آن كس پف كند ریشش بسوزد
در زیارت رجبیه كه در ماه رجب در مشاهد مشرفه خوانده میشود آمده است كه :
انا ساملكم و املكم فیما الیكم التفویض و علیكم التعویض فبكم یخبر المهیض و یشفى المریض و عندكم ما ترذاد الارحام و ما تغیض ‍ .
یعنى از شما سؤ ال و آرزو مى كنم آنچه را كه خداوند بشما واگذارد و تفویض كرده است از شفاعت و اعانت در وقت مرگ و سائر شدائد تا فرستادن به بهشت زیرا شما قسیم النار و الجنه هستید. شاعرى درباره امیرالمؤ منین علیه السلام گفته است :
سرور شیعیانش بینى و افسوس اعدیش
دمى كور روى پل گوید خذى هذاذرى هذا
و لذا به حارث همدانى فرمود: یا حار همدان من یمت یرنى الخ .
الیكم التفویض اشاره به اینست كه شما میتوانید بمیرانید و زنده كنید مثل آن شیر كه نقش پرده بود و حضرت رضا علیه السلام امر فرمود آن مرد را نزد ماءمون خورد و از بین برد و یا مثل آن گاوى كه موسى بن جعفر علیه السلام زنده كرد و یا سایر مرده هایى كه ائمه علیهم السلام زنده كردند كه در نمونه معجزات آنها بسیار زیاد است و كارهاى دیگرى كه غیر از آنها كسى نمى تواند بكند.
و علیكم التعویض و عوض دادن یعنى حساب قیامت با شماست هر كخه را بخواهید به بهشت میبرید و هر كه را بخواهید به جهنم ، در این باب وارد است كه فرداى قیامت هم راجع به حق الله و هم راجع به حق الناس از دوستانشان شفاعت میكنند.
این معنى هم ممكن است كه خداوند به واسطه ولایت شما عوض اعمال مردم را میدهد یعنى اعمال اشخاص را به اندازه معرفت و محبت اهلبیت اجر میدهند، در زیارت جامعه میخوانى : و بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضه ، یعنى بولایت و دوستى شما طاعت فریضه خلق پذیرفته میشود فبكم یجبر المهیض یعنى به واسطه شما استخوان شكسته پیوند خورده و سالم مى گردد و سختیها رفع و دفع میشود.
و یشفى المریض و به واسطه شما مریض شفا مییابد.
و عندكم ما تزداد الارحام و ما تغیض و علم اینكه طفل در رحم مادر سالم میماند یا خیر، سالم متولد شده و یا سقط میشود، نزد شماست و این كنایه بعلم امام بما كان و بما یكون الى یوم القیامة عیاشى از حسین بن خلف روایت میكند كه گفت از حضرت اباالحسن علیه السلام از قول خداى تعالى سئوال كردم كه میفرماید:
و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فى ظلمات الاءرض و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین فرمود: ورقه سقط جنین است كه قبل از رحم مادر میافتد و حبة یعنى طفلى كه قبل از ولادت و بعد از دمیدن روح سقط میشود و بعد از دمیدن روح سقط میشود و رطب یعنى نطفه اى كه خلقت او تمام نشده و یا بس یعنى طفلى كه خلقت او كامل است و كتاب مبین عالم به تمام اینهاست .
در زیارت جامعه میخوانى : و خزان العلم . امامان خزینه هاى علوم الهى میباشند و در اخبار زیادى وارد شده كه فرمودند: نحن خزان علم الله .
خداوند در سوره لقمان آیه 27 میفرماید:
و لو ان فى الارض من شجرة اقلام و البحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات الله
یعنى : و اگر هر درخت روى زمین در كف نویسندگان قلم شده و آب دریاها هفت بار برآید باز نگارش كلمات خداوند ناتمام بماند.
امام هادى علیه السلام فرمودند: ما همان كلمات خداوندیم كه فضایل ما فهمیده نمیشود و نهایت ندارد در احتجاج طبرسى آمده كه یحیى بن اكثم معنى كلمات را از حضرت عسكرى علیه السلام پرسید حضرت فرمودند:
نحن الكلمات التى لا تدرك فضائلنا و لا تستقصى .
بنابراین معلوم مى شود غیر از خداوند كسى بمقام فضائل و مناقب آل محمد پى نخواهد برد.
4 - چگونگى پیدایش واقفیه : یكدسته از اصحاب امام كاظم علیه السلام در مكتب امام صادق (ع ) تربیت شده بودند و بعد هم ملازم امام كاظم علیه السلام شدند، بیش از 35 سال در آنمحضر حاضر مى شدند و امام آنها را به وكالت و نمایندگى خود باطراف میفرستاد تا هم مردم را باحكام شریعت هدایت نمایند و هم وجوهات شرعى از قبیل خمس و سهم امام و زكوة و صدقات دیگر و هدایا و تحفى كه مردم میخواستند بدست امام برسد تحویل این نمایندگان و وكلا برگردد. براى مثال احمد بن اسحاق كه وكیل حضرت عسكرى علیه السلام و در قم بود به قدرى ازین وجوه نزد وى جمع شد كه از حضرت اجازه گرفت تا مسجدى بسازد و مسجد امام را در قم ساخت . از اینجا معلوم مى شود كه با پول وجوهات میتوان مسجد ساخت .
در زمان هارون كه حضرت موسى بن جعفر به تقاضاى هر یك از شهرها و كشورها وكیل و نماینده ى بآنجا اعزام میفرمود این نمایندگان با یك جنبش دینى و نیز با توسعه ممالك اسلامى مواجه شدند.
مورخین بر حسب اخبار، تعداد آنها را تا چهارصد نفر نوشته اند. مانند زمان ما كه مراجع بزرگ در هر شهرى وكیلى دارند كه فتواى آنها را بمردم بگوید و وجوهات را گرفته بمراكز علمى نزد مراجع بزرگ بفرستد عظمت مقام حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و توسعه نفوذ آنحضرت موجب شد كه هارون ازین نیرو و ثروتى كه سیل آسا بدربار حضرت موسى بن جعفر (ع ) میرسید متوحش شود زیرا هر چه خواست عوامل ارتباط مردم را با امام قطع كند یا تقلیل دهد نتوانست .
او از سال 170 كه بخلافت نشست تا سال 179 كه بمدینه آمد تا امام هفتم را دستگیر كند قریب نه یا ده سال با این جریان مماشات كرد تا بالاخره دید نمیتوان مردم را از حضرت منصرف ساخت ناچار آنحضرت را در مدینه دستگیر نموده به بغداد آورد و زندانى كرد تا رابطه حضرت با مردم قطع شود.
در مدتى كه حضرت در زندان بودند و تا هنگامى كه بشهادت رسیدند جمعى از نمایندگان آنحضرت در معرض امتحان واقع شدند.
وجوهى كه نزد بعضى از آنها جمع شده بود به قدرى زیاد بود كه طمع بر آنان غالب شد و كم كم رابطه خود را از امام بریدند و گفتند امامت در وجود موسى بن جعفر پایان پذیرفت و پس از او كسى امام نیست و راجع بمرگ وى هم گفتند مردن او كمال او بوده است .
اولین افرادى كه این عقیده را ظاهر ساختند ((على بن ابى حمزه بطاینى )) و زیاد بن مروان قندى و ((عثمان بن عیسى )) بودند. به تدریج كه افكار آنها شیوع یافت و تعدادشان زیاد شد گفتند كه امامت به موسى بن جعفر خاتمه یافته است .
مطلب مهم اینجاست كه اگر اینها مى گفتند امامت بحضرت موسى بن جعفر خاتمه یافته است پس چرا پولها را به صاحبانش ندادند و خودشان برداشتند؟
مثلا نزد زیاد بن مروان هفتاد هزار دینار و نزد على بن حمزه سى هزار دینار جمع شده بود و این وجوه در آنزمان پول زیادى بوده است .
یونس بن عبدالرحمن میگوید كه من بمردم توجه میدادم كه واقفیه بیربط میگویند: امام وقت شما حضرت رضا علیه السلام است باید به او رجوع كنید، زیاد بن مروان و على بن حمزه براى من پیغام فرستادند كه سبب این كار تو چیست ؟ ما به تو ده هزار دینار میدهیم كه ساكت شوى و مردم را بحضرت رضا علیه السلام معرفى نكنى .
گفتم این حدیث از ائمه علیهم السلام رسیده كه :
اذا ظهرت البدع فعلى العالم ان یطهر علمه فان لم یفعل سلب نور الایمان و بنابر روایات دیگر فعلیه لعنت الله .
شیخ مفید در ارشاد میگوید زیاد بن مروان از خواص امام كاظم علیه السلام بوده و روایت نص امامت حضرت على بن موسى را از او نقل كرده و گفتارش موثق و باورع و فقیه و شیعه پاكى بوده است اما یاللعجب كه همین فرد در آخر كار فریب مال دنیا را خورد و همه فضائل خود را فداى مال و منال دنیا نمود و منكر امام شد و اموال حضرت موسى بن جعفر را مخفى و انكار كرد.
علامه مجلسى مى نویسد كه عثمان بن عیسى روالسى نماینده امام در مصر و سى هزار دینار و پنج كنیز نزد وى بود. امام رضا علیه السلام براى او پیغام فرستادند كه آنچه از پدرم نزد تست بفرست كه من وارث آسمانى پدرم میباشم .
او جواب داد كه پدرت نمرده و زنده و قائمست و هر كه بگوید مرده مبطل دین است .
شیخ صدوق علت تمركز اموال را در نزد ثقات روات چنین مینویسد كه چون هارون بر امام هفتم سخت گرفت و تمام زندگى آنحضرت را تحت نظر داشت و بازرسان و جاسوسان به وى خبر میدادند كه اموال زیادى براى موسى بن جعفر علیه السلام میآورند، لذا حضرت كه در مقام جمع مال دنیا نبود دستور فرمود این مال كه حق سادات علوى بود نزد وكلاى ایشان بماند كه خود حضرت دستور دهند باشخاص مستحق برسانند و این سر را مكتوم بدارند تا درباریان هارون و دشمنان حضرت متوجه نشوند و نزد هارون سعایت ننمایند.
راجع به عقاید واقفیه از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند. حضرت فرمودند: سبحان الله پیغمبر خدا كه عقل اول بود از دنیا رفت چطور میشود كه موسى بن جعفر علیه السلام نمرده باشد، قسم بخداى عالم كه موسى بن جعفر سلام الله علیه رحلت كرد. من اموال و تركه او را بین برادران و خواهرانم تقسیم كرده و كنیزان او را شوهر دادم .
بعضى از واقفیه از عمل خود پشیمان شده ، توبه كردند و برگشتند از جمله احمد بن ابى بشر سراج كه ده هزار دینار نزد او بود كه گفت : چون موسى بن جعفر علیه السلام رحلت نمود من این پول را به ورثه اش ندادم و گفتم امام نمرده است ولى اكنون این پولها را بگیرید و بحضرت رضا علیه السلام برسانید و مرا از آتش جهنم نجات دهید و بگوئید آنحضرت توبه مرا بپذیرند.
بارى واقفیه فریب مال دنیا را خورده یك حقیقت آسمانى را انكار كردند و خلقى را از راه به در نمودند ((على بن عبدالله زبیرى )) نامه اى خدمت حضرت رضا علیه السلام نوشت كه واقفیه در چه حالى هستند؟ حضرت فرمودند آنكس كه بر حضرت موسى بن جعفر واقف گردد از راه حق بدور افتاده و اگر در آنحال بمیرد جایش در جهنم است و آنجا بد جایگاهى است . فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلام در مورد واقفیه نقل میكند كه فرمودند آنها در سرگردانى و حیرانى زیست میكنند و در زندقه و كفر و بدكیشى خواهند مرد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: شرورترین مردم آنهایى هستند كه در امامت فرزندم موسى توقف نمایند نقل از فرقه ناجیه شیرازى راجع به واقفیه - ج 2 صفحه 207.
-----------------------------------------
ص 42 كتاب
1 - محمد بن احمد یحیى اشعرى میگوید كه با على بن بلال در فید بر سر قبر محمد بن اسماعیل رفتیم ، على بن بلال بمن گفت كه صاحب این قبر از حضرت رضا علیه السلام براى من روایت كرد كه فرمودند هر كس ‍ نزد قبر برادر مؤ من خود رود و دوستش را بر قبر گذارد و هفت مرتبه سوره انا انزلنا بخواند از فزع اكبر یعنى ترس بزرگ روز قیامت ایمن گردد.
در روایت دیگرى آمده كه رو به قبله بنشیند و این سوره را بخواند. البته چیزهایى كه باعث ایمنى از فزع اكبر میشود زیاد است كه یكى از آنها دفن شدن در نجف اشرف میباشد.
این روایت مطلب بسیار مهمى را بما فهماند و آن اینكه ((محمد بن احمد اشعرى )) با ((على بن بلال )) از مدینه به زیارت قبر برادر مؤ من خود رفتند و براى او قرآن خواندند ولى ما مردم با اینكه قبر پدر و مادر و فامیل . دوستان در دسترسمان میباشد در ماه و سال هم بزیارت قبور آنها نمیرویم و یكى از علل گرفتاریهاى زیاد و سختى زندگى ما همینست كه مردگان خود را فراموش كرده ایم .
در هر صورت این ایمنى از فزع اكبر ممكن است براى خواننده قرآن باشد و ممكن است براى میت باشد چنانكه از بعضى روایات چنین ظاهر میشود.
مرحوم محدث قمى میگوید كه من در مجموعه اى دیدم كه شیخ شهید بزیارت قبر استاد خود ((فخرالمحققین )) فرزند آیت الله علامه رفت و فرمود از صاحب این قبر نقل مى كنم كه والد ماجدش به سند خود از حضرت امام رضا علیه السلام نقل كرد كه هر كه قبر برادر مؤ من خود را زیارت كند و نزد آن ، سوره قدر را بخواند و بگوید: اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد الیك ارواحهم وزدهم منك رضوانا و اسكن الیهم من رحمتك ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم انك على كل شى ء قدیر .
خواننده و میت از فزع اكبر ایمن شود.
((سید بن طاووس )) در كتاب ((جمال الاسبوع )) در اعمال روز پنجشنبه ذكر میكند كه یكى از وظایف مردم اینست كه نزد قبور مردگان روند زیارت كنند باین نحو كه رو به قبله بنشینند و دست خود را بر قبر گذارده بگویند: اللهم ارحم غربته وصل وحدته و انس وحشته و امن روعته و اسكن الیه رحمة یستغنى بها عن رحمة من سواك والحقه بمن كان یتولاه .
سپس هفت مرتبه سوره انا انزلنا را بخواند.
در روایت است كه هر كس این عمل را نزد قبر مؤ منى انجام دهد حقتعالى ملكى نزد قبر آن میت فرستد كه خداوند را عبادت كند ثوابش را براى آن میت بنویسند و چون روز قیامت مبعوث شود آن ملك با او باشد و هر هول و ترسى را از او دفع گرداند تا اینكه حقتعالى وى را داخل بهشت سازد.
2 - بدیهى است اصول مذهب ما امامیه و مقام بلند آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به این كلمات پایمال نشود و از مقام ارجمند آن بزرگواران چیزى كاسته نگردد. چه اگر باین حرفها و ایرادات پایمال شدنى بود تاكنون پایمال شده بود.
اشخاص بسیارى آمدند و كلماتى راجع به مقامات آل محمد گفتند و رفتند ولى دستشان بجائى نرسید اگر هم رسید دو روزى بود و استدامه نداشت .
---------------------------
حضرت آیت الله حاج سیداحمد میرخانى (ره )

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    امتیاز شما به این وبلاگ چند است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 444
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 209
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 613
  • باردید دیروز : 109
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 722
  • بازدید ماه : 1,030
  • بازدید سال : 20,938
  • بازدید کلی : 842,026