loading...
پایگاه تحقیقاتی بینگ بنگ
مهدی نعمتی بازدید : 409 سه شنبه 28 آذر 1391 نظرات (0)

 

از سفارش‎هاى آیت حق رضى الدین سید بن طاووس به فرزند گرامى‎اش
از ابتلائات مخالطت و قاطی شدن با مردم، كه به صورت عادت و شیوه زندگانى در آمده است، كبر و خوی‎هاى ناپسند است .
من دیده‎ام كه ........................

چرا بیمار می‎شویم؟


از سفارش‎هاى آیت حق رضى الدین سید بن طاووس به فرزند گرامى‎اش
از ابتلائات مخالطت و قاطی شدن با مردم، كه به صورت عادت و شیوه زندگانى در آمده است، كبر و خوی‎هاى ناپسند است .
من دیده‎ام كه ابتلا به معاشرت، عبادات را هم به فساد كشانیده است، به طورى كه دیدار بیشتر برادران دینى وابسته به سودجویى دنیایى یا رفع خطر مادى مى‎گردد، و معاشرت‎ها از نیات مرض آلود كمتر به سلامت رسته است، و احوالپرسى از بیماران بر سبیل اظهار رنج و درد براى بیمار است .
گویى خداى تعالى به وسیله بیمارى به كسى ستم كرده است، در صورتى كه وظیفه عیادت كننده از بیماران آن است كه آنان را به آن بیمارى تهنیت گویند. چه آنان یا گناهكارند، و خداى تعالى بوسیله بیمارى مى‎خواهد كه آنان كفاره گناهان را بپردازند، یا از زمره جنایتكاران نیستند، پس خداى تعالى بر آن است كه با آن بیماریها مقامات آنان را بالا برد، و بر درجاتشان بیفزاید.
پس وقتى آن بیمار به این نكته واقف شود، خواهد دانست كه با اینگونه رویدادها شرف یافته است. حال چنین كسى مانند كسى است كه پزشكى او را هنگام سلامت رگ زند، و خونش بگیرد تا با این كار، بیمار از رنجورى یا از نقصى كه ممكن است بر قلب او وارد شود، برهد و ایمن گردد، یا به رنجورى دچار شود كه سعادت او را بیش از فصد حفظ مى‎كند.
آیا فرزند آدم كه دل و خرد و زبان حالش به پلیدى جنایات كردار و گفتار آلوده است، خرسند نیست كه به وسیله بیماری‎ها از آلودگى‎هاى گناه و از ناشایستگى‎ها، در پیشگاه پروردگار تعالى، كه بیماری‎ها او را از آلودگی‎ها شستشو مى‎دهد و پلیدی‎ها را به دست قدرت حق پاك مى‎گرداند؛ برهد؟
اى فرزند، یكى از والیان بیمارى شد، و از آن بیمارى رنج فراوان مى‎برد، چندان كه نزدیك بود با مولاى خود معارضه كند. آنگاه به او نامه‎اى نوشتم، و در آن نامه مطالبى گفتم، كه حاصل آن چنین است: «تو مى‎دانى كه در صف دشمن خدا جل جلاله قرار دارى كه شیطان نام دارد، و به ساحت مقدس خداى جل جلاله از منجنیق معصى آشكارا سنگ نافرمانى پرتاب مى‎كنى .
پس اگر به سبب عظمت مخالفت تو پاره سنگى سبك از سنگ‎هاى پرتابى كه كشنده نباشد، از منجنیق تو به سوى تو پرتاب شود، و به تو اصابت كند تا از روى جلالت، كفاره گناهان ترا داده باشد، آیا این حادثه احسان و اكرام است یا اهانت و انتقام؟!»
اى فرزند! بسیار دیده‎ام كه جنازه‎اى را تشییع مى‎كنند، و بر مردگان نماز مى‎گذارند، و این امر از امور بسیار بزرگ براى پند آموختن و عبرت گرفتن است، و شایسته آن است كه بنده از دنیا و اهل دنیا و بی‎خبرى‎هاى زندگى متوجه شدائد و رنج‎هاى مرگ و بى ارزشى دنیا و امور آن شود، اما این كار وسیله عوض دادن به حساب‎ها و تقرب به اولیاى آن مردگان شده است .
اما اگر شخص صالح و پرهیزگارى در گذرد، و كسى از بازماندگان او نباشد كه از راه نماز میت، تقرب جستن به او نفعى داشته باشد، تشییع كنندگان جنازه او بسى اما اگر كسى وفات كند كه از بازماندگانش امید سودى باشد، در تشییع او حضور به هم مى‎رسانند، اگر چه به آزردن تشییع كنندگان و نمازگزاران قدرت نداشته باشند. در تشییع چنین كسانى جمعیت نمازگزاران بسیار دیده‎ام، حتى كسانى را در تشییع و نماز میت دیده‎ام كه از سودجویى از بازماندگان متوفى بى نیاز بوده‎اند.
برگرفته از کتاب «كشف المحجه لثمره المهجه»، تالیف سید بن طاووس كه توسط دكتر اسدالله مبشرى به فارسى ترجمه شده است . با تصرف
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    امتیاز شما به این وبلاگ چند است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 444
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 188
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 486
  • باردید دیروز : 109
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 595
  • بازدید ماه : 903
  • بازدید سال : 20,811
  • بازدید کلی : 841,899